تئاتر و دوگانگی انسان بورژوایی
آرام بختیاری آرام بختیاری

 

Luigi Pirandello 1868- 1936

 

                         جایزه نوبل برای یک نمایشنامه نویس .

 

لوجی پیراندلو، یکی ازمهمترین نمایشنامه نویسان وداستانسرایان دوران مدرن ایتالیا درقرن بیست،بعد ازبرشت وبکت،استادنمایشنامه نویسی نیزبحساب می آید.او40ساله بودکه نخستین نمایشنامه خودرا نوشت ودرسال 1934 جایزه نوبل برای ادبیات راازآن خودنمود.وی درتمام آثارش بیرحمانه به بحران هویت انسان غربی میپردازد وازخودگریزی ومتزلزل بودن شخصیت انسان بورژوایی رانشان میدهد.ا و درآثارش درجستجوی هویت انسان است؛جستجوی واقعیت وخیال دررفتاروشخصیت انسان.اومیگوید که تضادشرایط باعث میشود که انسان به حمل یک ماسک چهره یابه بازی یک نقش وادارگردد.دو شخصیتی انسان وموضوعات ظاهروباطن ،انسان رادرچنگال خودقرارداده اند،بدون اینکه او موفق بیافتن راهی خروجی گردد.منقدین چپ مینویسند که پیراندلو بانمایشنامه های ناامیدکننده اش به سرگردانی ودوشخصیتی بودن انسان اواخردوره بورژوازی پرداخت.وی میگفت که نمایشنامه باید تاثیری خارج ازتئاترروی بیننده داشته باشد.

پیراندلو باقطع رابطه باسبک تئاترپیشین اروپا،راه شکن تئاترمدرن وخیالی شد.اوتاثیرمهمی روی تحول تئاترمدرن ازخودبجاگذاشت.وی میگفت که زندگی گاهی:یک نمایش است،گاهی یک جنگ،گاهی یک آموزشگاه،گاهی همچون عالم برزخ،گاهی یک دکان،و گاهی هم پله ای است برای ورود به جهنم. او مشهورترین نمایشنامه نویس دهه بیست قرن گذشته بود.وی باآثارغالبا روانشناسانه خودبه تحلیل تجزیه شدن انسان به ماسک ظاهر ویک هستی حقیقی میپردازد.وی میگفت که ماسک چهره انسانهاباعث میشود که آنان نتوانند به یک حقیقت مطلق درخود،درجامعه ودرزندگی برسند.شرح وتوصیف تراژدی- کمدی بحران شخصیت انسان درجامعه سرمایه داری،موضوع مرکزی تمام آثاراواست، که بافتی پیچیده ازظاهروباطن،واقعیت وخیال رانشان میدهند..اواختلاف میان شخصیت واقعی انسان ونقشی که اودر جامعه وخانواده بازی میکند،رانشان میدهد،براثرفشارهای اجتماعی،خودفریبی انسان تادوگانگی شخصیت وجنون او،پیش می آید.پیراندلو باردحقیقت عینی به دفاع ازحقیقت شخصی وفردی میپردازد. اونمایشنامه نویس دوره بین دوجنگ جهانی اول ودوم درغرب است.نمایشنامه های پیراندلو معمولا محصول نوول های ادبی اوبودند.وی نخستین نویسنده مدرن ایتالیا بااعتباری جهانی است.درآثارش او گاهی به رابطه:نویسنده،منتقد،خواننده،مفسر و بیننده درباره واقعیت وخیال می پردازد. کمیته اعضای جایزه نوبل دلیل اعطای آن جایزه به وی را به سبب کوشش برای نوگرایی درام وهنرنمایشی اواعلان کرد.

پیراندلو،بعدازشکسپیر وایبسن،مهمترین نمایشنامه نویس غرب بحساب می آید.اودرآثارش کوشید تا سبک نویسندگی شکسپیروایبسن راباهم متحدکند.ازجمله شاگردان او:یونسکو،بکت،ژنت،و پینترهستند. وی درکنارچخوف،استریندبرگ،برشت وبکت،ازجمله مشهورترین نمایشنامه نویسان اروپا است.او گرچه تحت تاثیر مولیر بود،شاگردشکسپیر نیزبحساب می آید.همانطورکه چخوف شاگرد ایبسن نامیده شده است. او و برشت رامسئول تحولات تئاترآوانگارد زمان حال نیزمیدانند.تئاترمدرن زمان جنگ جهانی اول ایتالیا روی تئاتر آوانگارد فرانسه وتئاترفوتوریستی واکسپرسیونیستی آلمان بناشده بود. پیراندلو موجب پیوستگی واتحاد هنرنمایشی قرن 19و20 شد وآنرا بسوی موضوعات اگزیستنسیالیستی مدرن هدایت نمود.اوراهنمای نویسندگان اگزیستنسیالیستی مانند سارتر ونویسندگان تئاترآبزورد مانند یونسکو وبکت- وتئاتر حماسی-روایتی برشت بود. درزمان پیراندلو قطع رابطه باتئاترناتورالیسم خلاف امروزه یک جنجال بحساب می آمد.

پیراندلو درسال 1868 روی جزیره سیسیل درایتالیابدنیا آمد ودرسال 1936 درشهررم درگذشت.وی از خانواده مرفه ای برخاسته بودچون پدرش دارای یک معدن استخراج گوگرد بود.اودرشهرهای گوناگون اروپا به تحصیل ادبیات و زبانهای رومی پرداخت.بعدازپایان تحصیل،همسروی به سبب ورشکستگی مالی معدن گوگرد خانواده پیراندلو،جنون گرفت و به شکایت ازشوهرش پرداخت.پیراندلو درسال 1891 دکترای خودرادرباره لهجه های مردم جزیره سیسیل نوشت.گرچه مورخین ادبی اورا یک سوفسطایی کلاسیک نامیده اند،اودرسال 1924 واردحزب فاشیست ایتالیا شدودرسال 1894 به هواداری ازجنبش شکست خورده سوسیالیستهای جزیره سیسیل پرداخته بود.

ازجمله آثار پیراندلو: 6نفردرجستجوی یک نویسنده ،  هاینریش چهارم، تحولات جناب پاسکال، 246 نوول وداستان برای یکسال، کلاه جنونی، چندجلدکتاب شعر، عشق بدون عشق، بهترازپیشین، زاری های رودراین، انسان نمیداند چگونه، یکی هیچکس صدهزار،ابتذال باشرف بودن، ماسک های بی پرده ، اگراینطوربه نظرتان میرسد، امروزعصربازی میشود،اگرآدم کسی باشد، آدم می چرخد، پیرها و جوانان،طردشدگان،بازی نقش،هرکس به نوع خود، آنطور که تو میخواهی، هستند.

مجموعه آثاراو ازجمله رمانها،نوولها،ومقالاتش تاثیرمهمی روی ادبیات غرب ازخود بجاگذاشته اند.وی در رمانهایش به موضوعات اجتماعی می پرداخت. رمانها ونوولهای رئالیستی اش باعناصر تراژدی- کمدی،به زندگی مردم سیسیل میپردازند.اوغیرازاعلان علاقه به موضوعات روانشناسی،به شرح رنج وسرنوشت انسانهای معمولی نیز می پرداخت. دو اثر او یعنی نمایشنامه های: هاینریش چهارم، و6 نفر درجستجوی یک نویسنده،باعث شدند که اورا یکی از نوابغ ادبی بنامند.شخصیت های نمایشی اومیان جنون واقعی وجنون نمایشی درحال نوسان هستند. منقدین ادبی،هاینریش چهارم اوراباهاملت،اثرشکیپیر مقایسه میکنند.

باوجودخلق آثارگوناگون،پیراندلو درتمام عمر یک نوول نویس ماند وحدود 240 نوول را منتشرنمود. رمان مایتا پاسکال،موجب شهرت جهانی پیراندلو شد وبه چندزبان خارجی ترجمه شد.وی با کمک علایق اکسپریمنتل، به تئاترحماسی-روایتی،تئاترآبزورد،تئاترتظاهراتی، ودرام روانشناسانه، و تئاتر اگزیستنسیالیستی، نیرویی تازه داد.درپایان عمراو به مسائل فولکلوریک مردم جزیره سیسیل پرداخت و از طرح مسائل بورژوایی وجهانی دوری نمود.اورا راهگشای تئاتر مدرن،تئاترآبزورد،تئاترتظاهراتی ودرام روانشناسانه نیز میدانند.پیراندلو درآغازکارنویسندگی،درمکتب ناتورالیسم قلم زده بود.اوهمچون مردم جزیره سیسیل میگفت که طنزنویس کسی است که تضادهای انسان وزندگی راافشاکند ودروغ،ریا ، و دورنگی انسانهارانشان دهد.امروزه ادعامیشود که نمایشنامه های پیراندلو،راهنمایی مهمی برای تئاتر جهانی شده اند.


March 9th, 2009


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان